هم اندیشان جوان

یه سوال دارم
هنوز هم نمیدونم
هر روز که میگذره
از عمرم کم میشه یا به عمرم اضافه میشه !؟
میشه راهنماییم کنی !؟

 

پاسخ خودم:

فک کنم کم شه

نوشته شده در دو شنبه 23 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:55 توسط سوگل | |

سلام سلام

حالتون چه طوره؟

امروز اومدم یه سوال جدید مطرح کنم راستی

عیدتون مبارک

ا.....یه راستی دیگه چرا به اون یکی وبم سر نمی زنید؟؟؟؟؟

خوب عیبی نداره :

سال 1391براتون چه جوری گذشت؟

برای من یکی که بد نبود خوب بود

راستی آدرس اون یکی وبم:

mageseen.loxblog.com

نوشته شده در یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:,ساعت 16:57 توسط سوگل | |

فرض کنین قراره یه جا زندونی بشین که حبس ابدم باشه دوست دارین کجا زندونیتون کنن
من که دوست دارم توی یه فروشگاه بزرگ زندونیم کنن

 

پاسخ من:

دوست دارم منو تو یه یه دونه کتابخونه زندانی کنن شما چه طور؟

نوشته شده در پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,ساعت 14:33 توسط سوگل | |

پاسخ من:

فقط امیر رضایا جونم

شماره ی 1

البته 3و4 هم گوش میدم ولی در وهله اول

امیررضایام

نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 21:32 توسط سوگل | |

سلام.......سلام.........سلام

امیدوارم امتحاناتونو خوب داده باشید من یه سوال برام پیش اومده !

اونم اینه که چرا پشت سرهم هی بد می گیم چرا خوب نمیگیم؟

پاسخ من:

به نظرم یه نوع حس خود خواهیه!

نوشته شده در جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت 15:23 توسط سوگل | |

سلام بچه ها چه طور متورید؟

یه سوال جدید دارم چرا بعضیا با غرورشون قلب دیگران رو صدهابار می شکونن ولی باز همون دیگران می بخشنشون؟

پاسخ من:

اگه می دونستم نمی پرسیدم؟؟؟

نوشته شده در دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,ساعت 20:39 توسط سوگل | |

سلام ضمن تبریک تولدم

یه سوال داشتم راستی به نظرتون

دنیا آخر آذر به پایان می رسه؟

 

پاسخ من:

نه!می دونید چرا؟

چون فقط خدا می دونه دنیا کی به پایان می رسه

نوشته شده در شنبه 18 آذر 1391برچسب:,ساعت 16:31 توسط سوگل | |

سلام

پیشاپیش فرارسیدن دهه ی محرم رو تسلیت می گم

یه سوال جدید به ذهنم رسید؟؟؟؟؟؟

می تونی یکی از کارای خوب و بدت رو تو دهه ی محرم بگی و قول بدی که کارای بدت رو تو ده روزوشب انجامشون ندی؟

 

پاسخ من:

کار خوبم:برای رضای خدا و اذاداری می رم هیئت

کار بدم:بیهوده خندیدن

در همین جا قول می دم که تو هیئت امام حسین(ع) نخندم

نوشته شده در پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:,ساعت 17:28 توسط سوگل | |

سلام دوستان ممنونم که پست قبل با استقبال زیادی روبه رو شد(تیکه)

سوال تازه:

خودتون و علایقتونو بگید راستی اگه خواستید می تونید فامیلیتونو نگید و دوباره اگه خواستید می تونید بیشتر از خودتون بگید برامون

نوشته شده در چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:,ساعت 21:51 توسط سوگل | |

سلام:

به نظرتون زیباترین وزشت ترین حیوونا

چیان؟

پاسخ من:

زیباترین مورچه

زشت ترین کرکس

نوشته شده در یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:,ساعت 19:35 توسط سوگل | |

سلام دوستای عزیز تراز جووووووونم

من خودم به شخصه یه سوال برام پیش اومده

سوالم:

شما با شنیدن اسم من (سوگل)

فکر می کنید چه شکلیم؟

.

.

دوست دارم بترکونیدا

نوشته شده در دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,ساعت 19:39 توسط سوگل | |

سلام دوستای گلم

بحث امروز ما مربوط به امید واریه

امید واری چیست؟

 

نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,ساعت 18:42 توسط سوگل | |

براچی ما باید 12سال بریم مدرسه؟ بعدشم دانشگاه؟به نظرت کار بی خودیه؟چرا؟

پاسخ من:

شاید می تونست یه ذره مدتش کم تر باشه

نظرا تا 6تا نشه نمیریم بحث بعدی

نوشته شده در شنبه 25 شهريور 1391برچسب:,ساعت 16:45 توسط سوگل | |

سلام دوستای از گل بهترم امروز دوباره برام یه سوالی پیش اومده نظرتون راجع به عشق چیه؟

چرا بعضیا زود عاشق می شن و بعضیا اصلا عاشق نمی شن؟ اصلا عشق چیه؟

دوست دارم به ترکونیدا!

پاسخ من:   مکثی کوتاه....................و بعد علامت ؟

 

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:,ساعت 13:39 توسط سوگل | |

سلام من دیگه خسته شدم باید بریم سر بحث جدید

سوالم اینه که نظرتون راجع به عشق و عاشقی و عشق هایی که بعداز دوستی های خیابانی به وجود میاد چیه؟

پاسخ من:عشق؟نظر خاصی ندارم

دوستی های خیابونی هم به آدم آسیب می زنه

حالا نوبت شماس بسم الله

نوشته شده در چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:,ساعت 21:21 توسط سوگل | |

سلام همون طور که قول داده بودم رفتیم سر بحث جدید از ایلین جان هم تشکرمی کنم

به خاطرهمکاریشون!

بحث جدید:

به نظرتون سخت ترین شغل چیه؟

 

نظرمن:به نظر من رفتگری!

نظرشمامهمه................

نوشته شده در سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:,ساعت 14:21 توسط سوگل | |

سلام دوستان به نظرتون زندگی الان با زندگی چند سال پیشا چه فرقی می کنه؟

تو خیابون که قدم می زدم تقریبا نود درصد آدما گوشی به دست داشتن حرف می زدن دلم گرفت اون موقع دلم می خواستم تو خیابون بلند داد بزنم تهران ازت خسته شدم!خوب داشتم می گفتم نود درصد داشتم باموبایل حرف می زدن وباقی دستشونو گذاشته بودن روی بوق!!!!!!!!!!!!

دوس دارم نظرتونو راجع به این موضوع که همون زندگی ماشینی بگید!

تا 6تا به بالا نشه موضوع بعدی نمی ریم!

نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,ساعت 14:44 توسط سوگل | |

سلام به همگی من سوگل هستم وهدفم از ساخت این وبلاگ این بود که:

من یه نوجوونم وسوالات زیادی توی ذهنم درست میشه خواستم یه دفتر درست کنم که سوالاتم رو توش بنویسم یعنی به صورت اینکه هفته ای یه سوال و اونو به دوستانم بدم تا برام بنویسن اما با خودم گفتم که این کارمشکلیه که دفتررو همه جا باخودم ببرم و این شد که تصمیم گرفتم این وب رو درست کنم که شاید بعضی از سوالات بین ماها مشترک باشه!

طریقه بحث:

به این صورت که من یه موضوعی رو عنوان می کنم وتعدادی نظر رو براش مشخص وتا اون تعدادنظرات تموم نشه سر بحث بعدی نمی ریم!

اتمام حجت:

ببینید اینجا ممکنه طبق بحث هر کس پیش نره مثلا یه نفر دوس داره بحثی که عنوان می کنه حتما اینجا درج بشه اما بدونید من اگه تعداد موضوع ها بیشتر از دوتا باشه بینشون نظرسنجی می کنیم!

توجه:

1-دوس دارم در کنار بحثامون مطالب متفرقه هم باشه(یعنی شما بدید)که وبمون کسل کننده نباشه!

2-آخر هر بحث آموزنده ترین نظر رو که نظر دهندش عضو باشه تو وب نمایش بدیم!

3-دوس دارم واقعا این سوالات رو جدی بگیریم چون واقعا مغز بعضیارو مثل من درگیر خودش کرده!

از همه اونایی که می خوان هم نوع خودشون رو کمک کنن ممنونم!

نوشته شده در دو شنبه 2 مرداد 1398برچسب:,ساعت 11:51 توسط سوگل | |


Power By: LoxBlog.Com